وقتی راجع به یه دوست آرمانی حرف می زنیم تقریبا همیشه به قبول و پذیرش و قضاوت نکردن اشاره می کنیم...( او هیچوقت در مورد من قضاوت نمی کنه ...) ، ( او مرا همین گونه که هستم پذیرفته ...)، ( او مرا دوست داره بدون توجه به اینکه ...) و پیام این است: من به کسانی می توانم نزدیک شوم که در مورد من قضاوت و داوری و از من انتقاد نمی کنند.
بنابراین حرف آدمها اینه که هروقت دست از قضاوت در مورد اونها برداریم و تجزیه و تحلیل اونها رو کنار بگذاریم به اونها نزدیکتر میشیم ، عکس مطلب هم درسته ، وقتی به کاوش انسانها می پردازیم و اونها رو به انتقاد می گیریم فاصله ایجاد می کنیم.حالا یکی ممکنه بگه: اما من یه موجود عاقل و هوشمندم ، من باید همیشه در مورد آدمها قضاوت کنم ، شاید اینطور باشه اما این در عین حال به قیمت فاصله گرفتن از اونها تمام خواهد شد.
وقتی داوری خودمون رو در مورد دیگران کنار بگذاریم به آرامش ذهنی بیشتری دست پیدا می کنیم . تا حالا چقدر انتقاد مردم رو از زندگی دوستانشان شنیده اید؟
(برای پوشیدن این لباس خیلی چاقه!)
(اگر با اون زن ازدواج کنه ، احمقه)
(با ید عاقل تر از این باشه که عاشق شده باشه)
(خیلی بد هست که تمام پولشون رو برای خرید یه ماشین بدهند )
این جملات براتون آشنا نیستن؟وقتی قضاوت می کنیم که دیگران باید با وقت و پول و زندگی خود چه کاری انجام بدن ، آرامش ذهن خودمون رو مختل می کنیم و چون کارها اونطوری که باید باشند پیش نمیرن خودمون رو آزرده کردیم . بهتره که برای خوشبختی بیشتر دیگران رو همانگونه که هستن ،بپذیریم .
وقتی تصمیم می گیریم مردم رو تغییر بدیم برای خود تنش به همراه میاریم و اونها رو هم از خود بیزار می کنیم.
ما مجبور نیستیم در مورد آدمها قضاوت کنیم . میشه اونها رو فقط به خاطر تک بودنشان ستود .درست مثل این که ما می تونیم از یه ترانه ، یا از یه شاخه گل سرخ ، لذت ببریم بی اونکه اونها رو تجریه و تحلیل کنیم یا انتقاد کنیم یا پر پر کنیم....
به علاوه از اونجایی که ما درسهای بسیاری از اشتباهات خود می گیریم آیا این معقولانه نیست که اجازه بدیم دیگران هم اشتباهات خود را مرتکب بشن و درس های خود را بگیرن؟و در این میان ما هم قوای خود را برای پیشرفت زندگی خود متمرکز سازیم؟؟؟؟؟؟؟؟
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
آمار وبلاگ
بازدید امروز :174
بازدید دیروز :56 مجموع بازدیدها : 268278 جستجو در وبلاگ
|